-
? Y
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 12:41
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چرا چی باعث میشه ؟ چرا هنوز خودم رو نیافتم ؟ من کیم ؟ چرا ثبات ندارم چرا درک حقیقی پیدا نمیکنم ؟ چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟ به دنبال چی هستم ؟ چرا لحظات آرامشم را (آرامش حقیقی ام را ) فراموش میکنم ؟ چرا سعی نمیکنم شبیه آن لحظات باشم ، شبیه آن لحظات...
-
صبر ؟
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 12:23
وقته نمازه ؛ باید برم ؟
-
برای آینده
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 23:49
یعنی من میتونم ؟ میتونم حفظش کنم ؟ میتونم توسعه اش بدم ؟ میتونم بفهممش اونطور که باید ؟ میتونم ؟
-
رفیق
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 18:45
واقعا که یه رفیق خوب چقدر میتونه روت تاثیر داشته باشه !!! امروز حس کردم دوستم واردم شد !!! وارد روحم ! وارد افکارم ! امروز حس کردم دغدغه های ذهنم رو یکی میدونه نه اونطور که خواهرم میدونه ! نه اونطور که نزدیکام میدونن ! نه بلکه دغدغه های ذهنم رو بدون اینکه خودم از خودم بهش بگم میفهمید و من واقعا خوشحالم از وجود چنین...
-
از زندگی چی میخوای ؟
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 21:42
داستان بسیــــــــــــــــــار خواندنی داستانی است درمورد اولین دیدار "امت فاکس"، نویسنده و فیلسوف معاصر، از آمریکا، هنگامی که برای نخستین بار به رستوران سلف سرویس رفت . وی که تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی نرفته بود، در گوشه ای به انتظار نشست، با این نیت که از او پذیرایی شود . اما هرچه لحظات بیشتری سپری...
-
صبر
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 12:21
وقت نماز است باید رفت، فعلا وقتی نباید برای افکارم بگذارم ، فعلا وقت افکارم نیست ... آرامش ........... لبخند دو واژه ی آرامش من خدایا شکر
-
مؤمن ... منافق
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 12:19
حضرت علی (ع): اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که با من دشمن شود هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه ی دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امی جاری گشته که گفت یا علی مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد نهج البلاغه - حکمت 42 یادگار مادرم
-
چرا اینطوری شدم ؟
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 23:46
من اینجا راحتم ، راحت حرف دلم را میزنم ، چون کسی مرا نمی شناسد ! آه ... خسته ام ؛ خسته دو روز پشت سر هم برای نماز صبح بیدار نشدم ! بیدار شدم ولی بلند نشدم ! چـــــــــــرا ؟ چرا خداوند ؟ چرا درست آن زمان که احساس میکردم هر روز به سوی تو می آیم و احساس میکردم آرامش باطن بدست آوردم احساس میکردم عشق زمینی پوچ است ، آن...
-
گپ و گفتی با شیطان
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 23:34
روزی که شیطان تلفنی تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "حاضرم رؤیای تو را تبدیل به واقعیت کنم"، به ناگاه شوکه شدم! باورم نمی شد! تنم خیس عرق شده بود! وحشت و ترس سرا پای وجودم را فرا گرفته بود! به هر زحمتی که بود خودم را جمع کردم و بالاخره قراری برای مصاحبه گذاشتم. روز مصاحبه: جناب شیطان با دو ساعت تاخیر حاضر شد.......
-
برای خانواده ام
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 22:22
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 به نام پروردگار سلام به شما ... این نوشته نامه ای است فقط و فقط برای شما شمایی که ذاتـاً از بدی ها بی زاری و با تمام وجود و از عمق قلبت از آنها فرار میکنی اما عجیب، آنها (بدی ها) به دنبال شما هستند ! و علاقه ی شدیدی دارند به اینکه در وجود انسان پاک طینت رخنه کنند !...
-
زن ... مرد
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 22:13
زن جمال خداست و مرد جلال خدا یاد استاد کاظمی بخیر ... تا به حال بهش فکر کرده بودی ؟!
-
سپاس مخصوص توست خداوند ...
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 00:24
گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر! سلام خداوند کمکم کن ! کمکم کن تا کاری رو که از دستم برمیاد تا دیر نشده برای خانوادم انجام بدم پدرم مادرم برادرم خواهرم توانایی ام رو چند برابر کن اگر لایق آنم آمین
-
کلام حق
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1389 20:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست ، و زندگانی واقعی در سرای آخرت است ... اگر می دانستند ... کتاب قانون/ عنکـــــبوت / آیه ی 64 به نظرت این آیه یعنی چی ؟ یعنی آدما صبح تا شب ، شب تا صبح تلاش میکنند و تلاش میکنند و تلاش ، همش بازیه ؟!! دوست گل آیا خاطره ای با قرآن داشتی...
-
??? Who is GOD
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 19:29
گفتگوی دوست داشتنی ما با خدا همه ما پنهانی و در نهان ، دل گفته هایی با خدا داریم کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است آنچه در این پست می خوانید بخش هایی از گفتگوهای “من و شما” با خداست: همان خدا، همان خدای فراموش شده ای که به گاه بی کسی و درماندگی سراغش را می گیریم … همان که هیچگاه ما را از یاد نمیبرد...
-
? What is this
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 19:27
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ........... میدونی یعنی چی ؟!
-
قرآن ! .... من شرمنده توام
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 19:25
قرآن ! .... من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا...
-
برای من
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 19:21
از خدا پرسیدم : خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر ، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید مهم...
-
آدم های ...
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 19:16
آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند آدم های بزرگ درد دیگران را دارند آدم های متوسط درد خودشان را دارند آدم های کوچک بی دردند آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند آدم های کوچک عظمت خود را در...
-
شروع
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 11:38
وقت نمازه فعلا وقتی ندارم به افکارم برسم ! باید رفت