حقیقت چیست ؟

افکار من !

حقیقت چیست ؟

افکار من !

? Y

چرا

چی باعث میشه ؟

چرا هنوز خودم رو نیافتم ؟

من کیم ؟

 

چرا ثبات ندارم

چرا درک حقیقی پیدا نمیکنم ؟

چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟

به دنبال چی هستم ؟

چرا لحظات آرامشم را (آرامش حقیقی ام را ) فراموش میکنم ؟ چرا سعی نمیکنم شبیه آن لحظات باشم ، شبیه آن لحظات زندگی کنم ؟

از چی فرار میکنم ؟

از کی فرار میکنم ؟

مگه به دنبال خدا نیستم ؟

مگه هدف بزرگی در سرم پرورش نمیدم ؟

مگه قرار نیست آدما رو ...

مگه قرار نیست زبونشون رو یاد بگیرم ؟

پس چرا نشستم ؟

پس به چه فکر میکنم ؟

پس منتظر چی هستم ؟

مگه نمیدانم این کار تنها به همت خودم و فقط خودم و فقط خودم عملی میشه ؟

مگه نمیدانم اگه فعالیتی نکنم ، خدا هم ازم ناامید میشه ؟

نکنه منتظر  معجزه ام ؟

مگه محمد تلاش نکرد که نامش در کتاب مقدس ثبت بشه ؟

مگه محمد یه انسان امی و عادی نبود ؟

مگه محمد نمی تونست ، آدم بدی باشه ؟

مگه دوست نداشت ، از لذت های دنیوی بهره مند بشه ؟

پس چی باعث شد ، که پیامبر (پیـــام بر) اونم از طرف معبود از طرف حق ازطرف الله ؛ بشه ؟

بدون شک تلاش کرده ، مگه نه ؟

میگن صعود به قله اورست ۲ ماه طول میکشه ولی سقوط فقط ۱۲ ثانیه !!!

آدم بده بودن که کاری نداره ! زمانی لازم نداره ! تو در عرض چند ثانیه میتونی آدم بده بشی و هر خرابکاری که دوست داری انجام بدی

وقتی موفق میشی که تلاش کنی برای آدم خوبه بودن . مثل محمد ، مثل علی ، مثل فاطمه ، مثل ...


آیه ی 30 بقره چی میخواد بگه ؟ جریان چیه که ما نمیدونیم و خدا میدونه ؟

اینکه من خلیفه ی خدا هستم ، دقیقا یعنی چی ؟! کی معنی این رو درک میکنم ؟

کی دست از گناه و تنبلی و ... برمیدارم ؟ کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ؟؟؟

 

تا کی باید تلاش کنیم ؟

پس کی نتیجه رو می بینم ؟

دغدغه ی فکر تا کی ؟

پس آرامش چی میشه ، چه موقع به آرامش میرسم ؟

آرامش حقیقی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد