حقیقت چیست ؟

افکار من !

حقیقت چیست ؟

افکار من !

مگه مبلغ دین اسلام شدن الکیه آخه؟؟

مثلامیخوای مبلغ دین اسلام بشی؟

هیچیت به هیچیت نمیخوره !!!

همش در حال جنگ با خودتی

نمیگی پس فردا میفتی میمیری

پس چرا زودتر آدم نمیشی

چرا هی سمت خطا میری؟

کی میخوای آدم شی؟

کی مریم؟

کی؟

کـــــــــــــــــــــــــِـــی




میای بریم اون بالا ؟ آسمان هفتم ؟

اینجایی که من نشستم ، اوجِ جاییه که پاهام میتونن برن !

پس اوج جایی که قلبم میتونه بره کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




تو کجایی و من کجا ؟




کاش زودتر پیدات کنم !

راستی نگفتی !

چرا داری تنها میری ؟

همسفر نمیخوای ؟



چه سخته آدم روی قله ی کوه باشه

ولی بازم احساس پستی کنه.


چه زیباست آدم تو پست ترین جاها زندگی کنه

ولی با غرور زندگی کنه.




جویـــنده ، یابنده است...

گفتم : آسمان هفتم کجاست ؟

گفت :آسمان هفتم را جایی میدانند که عرش خداوند بر آن قرار دارد وعرش خداوند نیز دلهای مؤمنان است پس اگر در اسمان هفتم به دنبال خدایی ، باید که به قلبت رجوع کنی وببینی اورا به منزل خود دعوت نموده اید یا نه برای رفتن به آنجا به دو ابزار معنوی نیاز دارید :


اول صبر وپایداری و دوم رضا واستواری



از خدا خواستم عادت های زشت مرا ترک دهد.

خدا فرمود: خودت باید آنها را رها کنی.

از او خواستم به من صبر عطا کند.

فرمود: صبر ،حاصل سختی ورنج است



حق یارتان

عطا کردنی نیست ،آموختنی است.

آسمان هفتم کجاست ؟

چندوقتی هست تصمیم دارم راجع به آسمان هفتم تحقیق مفصلی داشته باشم ولی متاسفانه واقعا وقت نمیکنم !!!

دوست گلم اگه یوقتی گذرت خورد اینطرفا ، خیلی ممنون میشم که اگه از آسمان هفتم چیزی میدونی یا لینکی سراغ داری بهم بدی ؛ مرســــــــــــی

التماس دعا / mary

Travel Ajancy

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ


اوست کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان تنظیم کرد و او به هر چیزى داناست




قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ

بگو : در روی زمین بگردید و بنگرید که پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بوده است


کار توی آژانس هوایی آسمان هفتم


خدایا کمکم کن

واستعینوا بالصبر و الصلوه



امشب : 13 . 12. 90 / محبوبه قانعی تماس گرفت و مثل یه وسیله ای از جانب خدا ، آرامش را بخاطرم آورد . وقتی که شدیدا به آرامش از سوی خدا نیاز داشتم .

نماز حضرت امام جواد رو بهم پیشنهاد کرد . ائمه رو بهم یادآوری کرد . و باعث شد به اعتقاداتم رجوع کنم .


خدایا دعایم را ، صدایم را شنیدی و جواب دادی،و آرامم کردی ... آنگاه که در خانه ات اشک ریختم.


یا الله ، یاالرحمن ، یا الرحیم ، یا مقلب القلوب ، ثبت قلبی علی دینکــــــــــــ           


یا رب العالمین ،


سپـــــــــــــــــــــــــــــاس   تو راستـــــــــــــــــــــــــــــــــــ


مشهد

چهارشنبه ساعت 3 باید بریم دانشگاه ، به قصد مشهد

خوشحالم

محیط حرم امام رضا رو دوست دارم

آرامش میده ، روحانیه ، پراز معنویاته ، چندان قابل توصیف نیست (یعنی فوق حسه)

خلاصه که راستشو بگم زیاد روشو ندارم

که با امام رضا روبرو شم

موندم چطوری دعا کنم

ولی دلم میخواد یه توبه حسابی بکنم . کاش بشه و توانش رو داشته باشم.

جدا که ( توبه کردن ) توان میخواد ، قدرت میخواد.

خدایا میخوام تو راهت باشم ، توانشو بهم بده

خدایا میدونم اگه خبطی میکنم ، بازم میام سمتت . توانم رو بالا ببر که تو راهت موندگار و ثابت قدم شم

خدایا تمام کسانی رو که میخوان تو راهت باشن رو محکم و قدرتمند کن و بهشون توان جهاد با نفس رو بده .

آمــــــــــــــــــــــــــــــین یا ربــــــــــــــــ العالـــــــــــــــــــــمین


mary / 17.11.90/دوشنبه شب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

صبـــــــــــــــــرکن ... جائی نرو !!!

سلام به شما خواهر یا برادر خوبم ...  این گل تقدیم به خوده خوده شما


ممنونم که به این وبلاگ پر مغز اومدی

حرفای این وبلاگ حرف از دله یا دله خودم یا دله یه کس دیگه . هر چی هستن واقعیتند.

وبلاگ من بازدید کننده نداره ! آخه خودم براش تبلیغی نمی کنم! ولی خوشحال میشم حرف دل شما رو بخونم. جدی جدی میگم.

با خودم میگم وقتی وقتش شد گسترشش میدم ،

میدونی وقتش چه موقع است ؟ وقتیه که خودم کامل شم .

التماس دعا

نظرشمادر رابطه با این موضوع چیه ؟


درپناه قرآن سالم و حقیقت جو باشیم.

یاعلی

یاعلی

فِراق و فَراغ

اسماعیل درونت را بکش  

نه فقط روز عید قربان  !

همین حالا اسماعیلهای درونت رو بکش 

 

/و به خدای متعال وابسته تر شو/

صبـــــــــــر

سلام به خدا (لبیــــــــــــک) 

سلام بر حسین شهیـــــــــد (علیه السلام)  و البته یارانشون . یاران واقعی اسلام

حقیقتا چقدر سخته تغیـــــــــیر - البته از نوع مثبتش 

تا حالا امتحان کردی ؟  

تا حالا امتحان کردی که خوب باشی ؟    

اونوقت می بینی چقدر تنهایی سخته !  

ولی وقتی حس میکنی داری کار درست رو انجام میدی  که خدا ازت راضیه و قلبت آرومه ، حس رضایت داری و اگه دلسوز باشی ، یکمم بهم میریزی که چرا بقیه نمیفهمن ! یعنی واقعا نمیخوان بفهمن ! مگه ذهن من خیلی بیشتر از اونا میفهمه ؟! عجبا !!!!!!!

ولی تفاوتها همیشه هست دوست من ، مگه نه ؟ 

مهم اینه راهت رو باور داشته باشی و حتی شده تنهایی توش قدم بذاری ، وقتی آدم به راهی که داره میره مطمئن باشه ، هر چی که پیش روش باشه نمیتونه مانع افکارش بشه میدونی چرا ؟ 

چون افکاره آدما پنهانه ، یعنی میشه آدم یه چی رو قبول داشته باشه ولی بخاطر شرایط یه کاره خلافه میلش رو انجام بده ؛ اما حقیقتا از راهش منصرف نمیشه. 

یا الله  

       یا رحمن 

                   یارحیم 

                             یا مقلب القلوب 

                                                   ثبت قلبی علی دینک  

 

راستی اگه یوقتی حس کردی تو راهه درستی که خودت انتخاب کردی دیدی تنهایی  و فکرت ناراحته و به دنبال صبر میگردی ...  

دستت رو آروم بذار روی قلبت چشمات رو ببند و سوره ی مبارکه والعصر رو آروم تلاوت کن . و حتما به معنای عظیمش فکر کن  

یاعلی

خــــــــــــــــــــدا !!!

خدایــــا شکر ،  درست زمانی که بهت نیاز داشتم و قلبا ناراحت بودم و  حس گناه داشتم ، صدات کردم به امام های معصومت متوسل شدم  و  دعای توسل خوندم ، خدایا چقدر بزرگی ! چقدر فوق العاده ای ! خدایا شکر 

خدایا هیچی رو الکی خلق نکردی ! خدایا تو تک تک بنده هات رو هم الکی خلق نکردی و واقعا هر کدومشون به نحوی یه جایی به درد آدم میخورن  هر کدومشون با هر طرز فکری با هر گذشته ای .............. آدمها گاهی ناخواسته حرفهایی رو به زبان میارند که دقیقا جواب ماست !  

 

چقدر جالب  !

 

خداجون به حق تو هر کس رو که حقیقتا بخواد راه رو بفهمه ، بهش میفهمونی  ؛ فقط کافیه از هدفش کوتاه نیاد ! و نیت بدی در سر نداشته باشه  

خدایا شکر  _  واقعا شکر _ امروز 8 آذرماه 1390

........................................................................................................................ 

گفتم : خدایا از همه دلگیرم! 

 

گفت : حتی از من ؟ 

 

گفتم : خدایا دلم را ربودند ! 

گفت : پیش از من ؟ 

 

گفتم : خدایا چقدر دوری ! 

گفت : تو یا من ؟ 

 

گفتم : تنهاترینم  

گفت : پس من ؟ 

 

گفتم : خدایا کمک خواستم  

گفت : از غیر از من ؟   

 

گفتم : خدایا دوستت دارم . 

گفت : بیش از من ؟ 

...

خوش آن ساعت که یار از در درآیو    

                                  شو هجران و روز غم سرآیو 

                                                             ز دل بیرون کنُم جانرا بصد شوق 

 

همی واجُم که جایش دلبر آیو 

                                  به دل چون یادُم از بوم و برآیو 

                                                             سِرشکُم بیخود از چشم تر آیو 

 

از آن ترسُم من ِ برگشته دوران 

                                  که عمرُم در غریبی بر سرآیو  

 


یکی درد و یکی درمان پسندد  

                                                          یکی وصل و  یکی هجران پسندد 

من از درمان و درد و وصل و هجران 

                                                          پسندم آنچه را جانان پسندد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

امشب آسمان نیز ابری است همانگونه که قلب من


به نام حق

خیلی وقت است دست به قلم نبردم باید سری به خودم بزنم صدای موزیک در کنارم شنیده می شود


"بی زارم از اینکه تمام عمر از روی عادت عاشقت باشم !"

خداوند توانم ده که با علم نیز عاشقت باشم


آیا این صدا آرامش مرا برقرار میکند ؟ و در چند قدمی آنطرفتر صدای تندو بلند موزیکی دیگر به گوش میرسد ، آیا این صدا به آدمی آرامش میدهد ؟

نه آن را میخواهم و نه این را !

پس با کمال میل از هر صدایی فارغ می شوم و باری دیگر ذهنم را، قلبم را ، نگاهم را، قلمم را، تمرکزم را، معطوف یگانه ی  هستی بخش "خدای واحد " میکنم .

خیلی وقت است نگاهم به آسمان آن نگاه قدیمم نیست خیلی وقت است با ذهنی آشفته با دلی پر و قلبی اندوهگین به آسمان نگاه میکنم و  ذره ای از وجود پروردگارم را آنطور که قبلا حس میکردم ، دیگر حس نمیکنم


آیا عرش کبریایی پروردگارم متحول شده یا نگاه حقیقت جوی آدمی؟!


امشب آسمان نیز ابری است ، همانگونه که قلب من .


چند گاهی است کلمه ای را بر زبان دارم که نمیدانم جای کدامیک  از کلمات ذهنم را گرفته !


 ... آه ...


با هر بار گفتن این کلمه ی کوتاه اما پر معنی که از عمق وجودم بر می آید ؛ غمی بر غم های دلم اضافه می شود و باز تمامی تلاشم را بکار میگیرم تا آن کلمه را از گنجینه ی کلماتم جدا سازم و آن را بدست فراموشی بسپارم ..


امشب آسمان نیز ابری است همانگونه که قلب من .


آه ... آیا حقیقتا خداوند این تابلوی عظیم را امشب بخاطر تسلای دل کوچک من ترسیم کرده ؟

آه ... یادش بخیر ؛ آن زمان که عهدها با خود می بستم و جرات بستن عهد با خدای خود را نداشتم

آه ... یادش بخیر ؛ شعار Control Yourself را برای خود ساختم و با هر خطایی این شعار را تجسم میکردم و از کرده ی خود پشیمان می شدم .

آه ... یادش بخیر ؛ چه زیبا آیات قرآن را سر در اعمالم قرار میدادم و با هر آیه ای لرزه ای بوجودم می افتاد و باز تمامی تلاشم را درجهت رسیدن به آن آیه (به آن فرمان خداوندی ) می کردم.

آه ... یادش بخیر ؛ در چه لحظاتی در چه لحظات سنگین و غیر قابل تحملی رفیقی داشتم که همتا نداشت (پر از اشکم پر از درد) رفیقی داشتم که در اوج بی طاقتی در اوج نیاز صفحه ی 297 کتابش را به من نشان داد ...


واصبــــــــــــــــــر ...


حقیقتا آرام شدم و البته صبور .

آه ... ؛ یادش بخیر ؛ آن سحرگاهی که حین اذان از ته دل برای بشری دعا کردم و عصر هنگام، پاسخِ آن را به چشم دیدم آن هنگام که مبعث پیامبرش بود و یادی از هشتمین ستاره ی آسمانش . آه که چه خوشحال بودم آه که چه آزاد بودم آه که چه نیروی عظیمی  پشتیبانم بود و من از فرط خوشحالی ، قصد داشتم خوشحالیم را با همه عالم قسمت کنم.


واقعا که زیباترین لحظات عمر آدمی ، در حالتی است که وی پیشانی  بر روی زمین می نهد و با صدق به پروردگار هستی بخش اعلام اخلاص و فروتنی میکند.

به راستی چرا انسان سرکشی میکند ؟

مگر او از خود چه دارد ؟

مگر او کیست؟

به راستی چرا انسان ناسپاس است ؟

مگر او نمی بیند خلقت هستی را ؟

مگر او نمی بیند مرگ آدمیان را ؟

مگر او نمی شنود ؟

حس نمیکند ؟

لمس نمیکند الطاف خداوندی را ؟

پس چه جای سرکشی کردن است ؟

چه جای ناسپاسی و کفران نعمت است ؟

مگر او نمی بیند پاسخ خداوندی را چه در کلام حق ، چه در عمل؟

چه جای سرکشی است ؟

چه جای ناسپاسی است ؟ 

چرا انسان به خود نمی آید؟ 


مگر جز این است که واژه ی زیبای خدا مرکب است از

خود + آ یعنی به خودت آی (به خودت بیا)


پس چه جای سرکشی است که "خدا" فرمانی است از جانب پروردگار بر آدمی .

آه ... از این آدمی از زندگی چه میخواهد؟

آیا با کسی در جایی عهدی بسته است که هر از چند گاهی بر قلب کسی صدمه زند ؟

یا علیه پروردگارش به پا خیزد ؟

یا فرمان پروردگارش و نبی مکرمش را پشت کند ؟

چه جای سرکشی است ؟

چه جای ناسپاسی است ؟

به راستی انسان این واژه ی فراموشکار ، به دنبال چیست؟

حیف است اگر در پاسخ بگوییم او به دنبال مثل خود است چرا که راه به جایی ندارد !

اما اگر در پاسخ بگوییم او به دنبال گمشده ی خود است آن نیز بهتر است ؛

گمشده ی انسان چیست ؟ کیست ؟ کجاست ؟

آه ... چقدر آرام شدم ؛ چه زیباست تابلوی خداوندی

کاش میشد ساعتها روی زمین خداوندی آرام دراز بکشم و به تابلوی خداوندی خیره شوم بی آنکه پلک بزنم و خودم را در لابه لای تابلوی خداوندی جستجو کنم.

و تو ای قلم ! که خداوند بر تو قسم داده ! مگر تو کیستی ؟ مگر تو چیستی؟ برای من همین بس که این واژه های زیبا را نقاشی کردی !

و باز اینبار تمامی وجودم با علامتی به بزرگیه سوال احاطه میشود و می پرسم


"جریان چیه ؟"


و قلم دیگر تاب نوشتن ندارد جز


* سُبحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه *





خدایا مرا به خودم بازگردان    ....     چه بودم ؛ چه شدم ؛ چه خواهم شد ؟

الـــــــــــــــــــهی العفو



اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم



خوشحالم با آرامش دلم آسمان نیز آرام شد و ابرها کم کم از بالای سرم دور می شوند و باز هم الهی شکر


یاعلی


1390.7.4 - mary – شب هنگام – ساعت 20:16

آزاد آزاد

برروی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش ، 

 

 زیبا و زشتش پای توست  

تقدیر را باور نکن ،   

تصویر اگر زیبا نبود ... نقاش خوبی نیستی از نو دوباره رسم کن  ،  

تصویر را باور نکن ،   

خالق تو را شاد آفرید ؛ آزاد آزاد آفرید ،   

پـــــــــــرواز کن تا آرزو ، زنجیر را باور نکن!

خدایا سپاســ تو راستــــ

کجایی ؟ 

تو آسمونو نگاه کنم یا روی زمین دنبالت بگردم ؟

کجارو باید نگاه کنم ؟


؟


ولد خلقنا الأنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید

ما انسان را خلق کرده ایم و از وساوس نفس او کاملا آگاهیم و ما از رگ گردن او به او نزدیک تریم.

کتابــ قانون / سوره ق / آیه 16



پس با این آیه معلومه که تا سر حد مرگــ به من نزدیکی !

پس فکر کنم اگه آروم و بی صدا هم باهات صحبت کنم ، متوجه بشی ؛ شایدم اگه حتی باهات صحبت هم نکنم و فقط فکر کنم بازم متوجه میشی


چه خوب ...


ولی دلم میخواد الان فریـــــــــــــاد بزنم و

                                                         آروم بگم :





خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا سپاســــــــــــــــــــــــــــــــ   تو راستـــــــــــــــــــــــ






باید نماز شکر به جا آورم ...

دوستت دارم خداوند ، بهترینم

خدایا شـــــــــــــــــــــکر

دوستت دارم خداوند


آرام تر از همیشه ،

            با انگیزه تر از همیشه ،

                              شاد تر از همیشه ،

                                           با اعتقادتر از همیشه ،

                                                            عاشق تر از همیشه ،

                                                                            زیبا تر از همیشه


زندگی میکنم و پیش میروم


پیش میروم 

               به سوی تو

                           به سوی موفقیت

                                       به سوی شادی ها

                                                   به سوی نادیده ها

                                                               به سوی آینده

                                                                           به سوی بهترین ها

                                                                                       به سوی زیباترین ها

                                           


به سوی حقیقت



به سوی آرامش 


به وجودت ایمان دارم بهترینم

سپاس خداوند

خوشحالم


باید نماز شب بخونم


همین الان

انسان پست

من بدترین آدم روی زمینم 






میدانم که :


إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ


که آدمی در، خسران است . کتاب قانون/سوره العصر/آیه 2



و اما پس از ندامت چنین آیه ای بر تو خواهد آمد


به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم  . کتاب قانون  / سوره حجر / آیه 49


ولی یادت باشه که :


إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ


مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق سفارش کردند ویکدیگر را به صبر سفارش کردند . کتاب قانون / سوره العصر / آیه 3



گناه تا به کی ؟

پدر و مادرت را تکریم کن


دعا

آه خدای من


تمنا میکنم به مادرم آرامش عطا کن یک آرامش قلبی


آنگونه که تو تمامی قلبش را فراگیری


آمین


؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدایــــــــــــــــــــــــا

بهت نیاز دارم

نه فقط الان بلکه همیشه

ولی الان خیــــــلی بیشتر بهت نیاز دارم

خداجونم

خداجونم

خداجونم

خواهش میکنم ازت 




ویرایش در تاریخ 20 /1/90


ممنونم خداوند ؛



روز از نو ... روزی از نو



صبـــــــــــــــــــــــــر

 ؟


جریان چیه ؟ آخرش چی میشه ؟

سه شنبه 9 /1/ 90 - C...T


خدایا شکر

سالی نو ، آغازی نو ، ... ؟

سال نو مبــــــــارک




خداوند ؛ به هم نوع هام کمک کن انشالله راه درست رو برند و اگه راه رو اشتباهی رفتند ، سریعا متوجه بشند و سمت تو برگردند ... انشالله


خدایا خانوادم رو حفظ کن از همه ی بلاها و ناخوشی ها ؛


خداوند کمکمون کن آیات زیبات رو بیشتر و بهتر از پیش درک کنیم ؛ خداوند کمکمون کن روز به روز به انسانیت نزدیکتر بشیم ؛ و این دنیا رو سرگرمی و بازی ای بیش نبینیم (همدیگر رو راحت تر ببخشیم ، همدیگر رو درک کنیم ، بیش از پیش به زندگی لبخند بزنیم ، تو مادیات غرق نشیم آنگونه که دیگه هیچی نفهمیم) خداوند کمکمون کن امسال بفهمیم "خلیفه الله" یعنی چی !


خدایا کمکم کن توانش رو داشته باشم ، امسال به اهداف والایی که دارم نزدیکتر بشم


انشالله

...

پوچ شدم 


چه کنم ؟


خدایا بازم باهام هستی ؟ یوقت تنهام نذاری ! میدونم بنده ی خوبی نیستم ، میدونم


چه کنم ؟

Help me God ... again,again,again

خدایا ...

           غلبه بر نفس چقدر لذت بخشه

                                                       شکرت خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا


بلاخره گذاشتمش کنار ، حس راحتی دارم ؛ از ته دلم خوشحالم


کمکم کن خداوند - تنهام نذار

? Y

چرا

چی باعث میشه ؟

چرا هنوز خودم رو نیافتم ؟

من کیم ؟

 

چرا ثبات ندارم

چرا درک حقیقی پیدا نمیکنم ؟

چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟

به دنبال چی هستم ؟

چرا لحظات آرامشم را (آرامش حقیقی ام را ) فراموش میکنم ؟ چرا سعی نمیکنم شبیه آن لحظات باشم ، شبیه آن لحظات زندگی کنم ؟

از چی فرار میکنم ؟

از کی فرار میکنم ؟

مگه به دنبال خدا نیستم ؟

مگه هدف بزرگی در سرم پرورش نمیدم ؟

مگه قرار نیست آدما رو ...

مگه قرار نیست زبونشون رو یاد بگیرم ؟

پس چرا نشستم ؟

پس به چه فکر میکنم ؟

پس منتظر چی هستم ؟

مگه نمیدانم این کار تنها به همت خودم و فقط خودم و فقط خودم عملی میشه ؟

مگه نمیدانم اگه فعالیتی نکنم ، خدا هم ازم ناامید میشه ؟

نکنه منتظر  معجزه ام ؟

مگه محمد تلاش نکرد که نامش در کتاب مقدس ثبت بشه ؟

مگه محمد یه انسان امی و عادی نبود ؟

مگه محمد نمی تونست ، آدم بدی باشه ؟

مگه دوست نداشت ، از لذت های دنیوی بهره مند بشه ؟

پس چی باعث شد ، که پیامبر (پیـــام بر) اونم از طرف معبود از طرف حق ازطرف الله ؛ بشه ؟

بدون شک تلاش کرده ، مگه نه ؟

میگن صعود به قله اورست ۲ ماه طول میکشه ولی سقوط فقط ۱۲ ثانیه !!!

آدم بده بودن که کاری نداره ! زمانی لازم نداره ! تو در عرض چند ثانیه میتونی آدم بده بشی و هر خرابکاری که دوست داری انجام بدی

وقتی موفق میشی که تلاش کنی برای آدم خوبه بودن . مثل محمد ، مثل علی ، مثل فاطمه ، مثل ...


آیه ی 30 بقره چی میخواد بگه ؟ جریان چیه که ما نمیدونیم و خدا میدونه ؟

اینکه من خلیفه ی خدا هستم ، دقیقا یعنی چی ؟! کی معنی این رو درک میکنم ؟

کی دست از گناه و تنبلی و ... برمیدارم ؟ کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ؟؟؟

 

تا کی باید تلاش کنیم ؟

پس کی نتیجه رو می بینم ؟

دغدغه ی فکر تا کی ؟

پس آرامش چی میشه ، چه موقع به آرامش میرسم ؟

آرامش حقیقی ...

صبر ؟

وقته نمازه ؛ باید برم ؟

برای آینده

یعنی من میتونم ؟

                       میتونم حفظش کنم ؟ 

                                                  میتونم توسعه اش بدم ؟ 

                                                                                  میتونم بفهممش اونطور که باید ؟








میتونم ؟

رفیق

واقعا که یه رفیق خوب چقدر میتونه روت تاثیر داشته باشه !!!

امروز حس کردم دوستم واردم شد !!! وارد روحم ! وارد افکارم ! امروز حس کردم دغدغه های ذهنم رو یکی میدونه نه اونطور که خواهرم میدونه ! نه اونطور که نزدیکام میدونن ! نه

بلکه دغدغه های ذهنم رو بدون اینکه خودم از خودم بهش بگم میفهمید و من واقعا خوشحالم از وجود چنین راهنمایی ؛ حرفاش هرچند خیلی برام سنگین بود ولی حرفاشو قبول داشتم ، باور داشتم

در برابر حرفاش توان پاسخگویی نداشتم ، انگار زبونم قفل شده بود انگار یکی منو بی آنکه خودم ، چیزی بهش بگم ؛ فهمیده بود ، انگار حسم کرده بود !!!

تنها کاری که کردم یه مسیج بهش دادم و گفتم "ممنون خواهر گلم" 

این درحالی بود که فکر میکرد منو ناراحت کرده ... ولی من به ظاهر ناراحت بودم ولی بهت زده ! اما قلبا خوشحال بخاطر وجود چنین دوستی چنین بشری

خدایا مثل همیشه شکر

خسته ام ؛ خسته

.

.

.

یاعلی


صبر

وقت نماز است باید رفت، فعلا وقتی نباید برای افکارم بگذارم ، فعلا وقت افکارم نیست ...



آرامش ........... لبخند 


دو واژه ی آرامش من


خدایا شکر

برای خانواده ام

به نام پروردگار

سلام به شما ...

این نوشته نامه ای است فقط و فقط برای شما

          شمایی که ذاتـاً از بدی ها بی زاری و با تمام وجود و از عمق قلبت از آنها فرار میکنی اما عجیب، آنها (بدی ها) به دنبال شما هستند ! و علاقه ی شدیدی دارند به اینکه در وجود انسان پاک طینت رخنه کنند ! این کلمات از عمق وجود شمامی روید از عمق وجود انسانی که پاک زاییده شده و به خواست و فرمان پروردگار عظیم در جستجوی کمال است و کمال چیزی نیست جز طلب خوبی ها ، طلب بهترین ها ، طلب زیبایی ها ، طلب بالاترین ها ، طلب عدالت ها ، طلب لبخند ها ، طلب خوشی های دائم و از بین نرفتنی و درنهایت ؛ طلب آرامش حقیقی که مجموع همه ی آنها ذات پاک و اقدس الهی است . انسان همواره در جستجوی کمال (خداوند) بوده و هم اکنون هست چرا که انسان بخشی از خداوند است .

آدمی روح خداست و به این منظور میل به رسیدن و ملحق شدن ویکی شدن با ذات الهی را دارد .

         خدا رو شکر خدا رو سپاس از اینکه هستیم از اینکه نفس می کشیم از اینکه به این دنیای پر از رمز و راز پا گذاشته ایم و لیاقت رسیدن به کمال به ما داده شده است خداروشکر از اینکه خواهان خوبی ها هستیم و از بدی ها بی زار.

یادته ؟! درست یه هفته پیش بود که باهم تصمیم به خوب بودن گرفتیم باهم تصمیم به فرار از بدی ها گرفتیم باهم همراه هم برای رسیدن به این اهداف والا تلاش کردیم و لبخند زدیم

چقدر زود گذشت ...

راستی ! چقدر زود ، دیر می شود !

ثانیه ها ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روز ها ، هفته ها ، ماه ها ، سال ها ، قرن ها از پی هم می گذرند اما ...

 چه باقی می ماند ؟

طبیعتا حس میل به سمت خوبی ها و فرار از بدی ها در هر بشری واضح و قطعی و انکار نشدنی است و شکی در آن نیست ؛

به نظر شما آیا دنیا بازی و سرگرمی ای بیش نیست ؟!

شاید نوعی مسابقه ! البته همراه با جایزه ؛ که افراد بشری همه با هم در یک مسابقه باشکوه و عظیم به صورت گروه گروه شرکت کرده اند و هر گروه نیز از چند بخش تشکیل شده که نهایتا کوچکترین گروه را می توان "خانواده"  نام گذارد. و اکنون و هــــــــر روز شاهد این مسابقه در میدان بازی هستیم. شاهد این مسابقه با اعضای 4 نفره که هر کدام به نحوی کوشیدند که برنده این مسابقه ی زمینی باشند. و در نهایت ...

 

چه باقی می ماند ؟


"این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست ، و زندگانی واقعی در سرای آخرت است ، اگر می دانستند ....."


کتاب قانون / سوره ی عنکبوت / آیه ی 64

سپاس مخصوص توست خداوند ...


گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر!


سلام خداوند


کمکم کن !


کمکم کن تا کاری رو که از دستم برمیاد تا دیر نشده برای خانوادم انجام بدم


پدرم 

         مادرم

                    برادرم

                               خواهرم




توانایی ام رو چند برابر کن اگر لایق آنم

آمین

برای من

از خدا پرسیدم : خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد :

  • گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
  • با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
  • ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
  • شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن . 
  • زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید
  • مهم این نیست که قشنگ باشی،قشنگ این است که مهم باشی!حتی برای یک نفر
  • مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی 
  • کوچک باش و عاشق که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را
  • بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
  • موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
  • فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران...
زلال که باشى، آسمان در توست

شروع

وقت نمازه فعلا وقتی ندارم به افکارم برسم ! باید رفت