حقیقت چیست ؟

افکار من !

حقیقت چیست ؟

افکار من !

بعثت رسول اکرم ...

روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .

سخن بزرگان

امام صادق (ع)

  • پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد همواره زندگی اش ناگوار و فکرش آشفته و خاطرش پریشان باشد:
  1. نخستین آنها تندرستی است.
  2. دوم امنیت٬
  3. سوم فراخی در رزق
  4. چهارم مونس سازگار. [راوی می گوید: به امام ]عرض کردم :مونس سازگار چیست؟ فرمود:همسر شایسته٬ فرزند شایسته و همنشین شایسته٬
  5. پنجم که جامع همه ی این چیزهاست٬ آرامش است.



منبع : البحار٧٣/١۵٨

خدایا سپاســ تو راستــــ

کجایی ؟ 

تو آسمونو نگاه کنم یا روی زمین دنبالت بگردم ؟

کجارو باید نگاه کنم ؟


؟


ولد خلقنا الأنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید

ما انسان را خلق کرده ایم و از وساوس نفس او کاملا آگاهیم و ما از رگ گردن او به او نزدیک تریم.

کتابــ قانون / سوره ق / آیه 16



پس با این آیه معلومه که تا سر حد مرگــ به من نزدیکی !

پس فکر کنم اگه آروم و بی صدا هم باهات صحبت کنم ، متوجه بشی ؛ شایدم اگه حتی باهات صحبت هم نکنم و فقط فکر کنم بازم متوجه میشی


چه خوب ...


ولی دلم میخواد الان فریـــــــــــــاد بزنم و

                                                         آروم بگم :





خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا سپاســــــــــــــــــــــــــــــــ   تو راستـــــــــــــــــــــــ






باید نماز شکر به جا آورم ...

راز انسان بودن-2

یکم برگردیم به عقبــ ... چندتاپست قبلتر به تاریخ 23/1/90  ! 

چه ماجرای زیباو دلنشینی بود و هستـ ... یادش بخیر اونروز چه حسی داشتم چه حس والایی بود  

خدایا عمیقا سپاســــ


چند لحظه پیش داشتم مثل همیشه به آسمون نگاه میکردم و فکر میکردم ؛ عاشق این لحظاتم (اینکه به آسمون نگاه کنم و فکر کنم) ؛ فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم چیزه جالبی به ذهنم رسید مینویسم که خاطرم بمونه مینویسم که برام ماندگار بشه می نویسم شاید روزی مرا نجات بده


بگو ببینم !

وقتی یه چیزی (مثلا کیف پولت که برات باارزشه) رو گم میکنی ، چکار میکنی ؟!

.

.

.

خب طبیعتا اینقدر میگردی تا پیداش کنی ! بدونه اینکه حتی فکر کنی ! فقط هی میگردی

ولی پیداش نمیکنی !

.

.

.

بعد چیکار میکنی ؟!

.

.

.

درعین اینکه خیلی ناراحتی ، ناچارا میشینی یه گوشه ای و یکم به عقب برمیگردی ، فکر میکنی که ببینی کجاها رفتی ؟ چکارا کردی ؟ خلاصه اینقدر به کارهایی که انجام دادی فکر میکنی تا یه چیزی به ذهنت برسه که شما رو به کیف پولت نزدیک کنه !

.

.

.

در حقیقت شما فراموش کردی که کیف پولت رو کجا گذاشتی یا شاید اینکه اون رو ناخواسته گم کردی ! به همین خاطر برای پیدا کردنش ، فکر میکنی ، و گذشته ات را مرور میکنی

.

.

.

حالا یه سوال !

.

.

.

به نظرت برای چی به ما میگن "انسان" ؟

.

.

.

اصلا "انسان" یعنی چی؟

.

.

.

مگه جز اینه که معنیش میشه "فراموشکار" ؟

.

.

.

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

.

.

جریان چیه ؟!

.

.

.

یعنی ما چه چیزی رو فراموش کردیم و یا فراموش میکنیم که اسممون رو گذاشتن "فراموشکار" ؟

.

.

.

هر چی هست حتما باید چیزه مهمی باشه ! که اصلا بهمون میگن "انسان!!!"

اسم هممون رو گذاشتن " فراموشــــــــــــکار " !


.

.

.


بله ، قبول دارم که فراموشکارم ؛ و چیزه مهمی رو مدام دارم فراموش میکنم !!!

انگار از یه کیف پولم خیلی باارزشتره ! چون با این نام صدام میکنن !

مثلا میگن : سلام فراموشکار ، خوبی فراموشکار ؟ چه خبر فراموشکار ؟

!

!

!

در یک کلام


وجود پاک و مقدس الهی (خداوند حکیم)


همان کس که این نام را بر من نهاد (انسان)

بله ...

ما خداوند رو فراموش میکنیم ، ما نیمه ی گمشده ی خودمون رو فراموش میکنیم ، و گاه بی آنکه به آن فکر کنیم به دنبال آن هستیم !

کافیستــ کمی به عقب برگردیم ، جاهایی که رفتیم ، کارهایی که کردیم را مرور کنیم

و ببینیم کجاها خداوند را جا گذاشتیم ، کجاها خداوند را گم کردیم ، کجاها خداوند را فراموش کردیم !


حتم داشته باش !

اگر به عقب برگردی و به اعمالت نظاره کنی ، او را خواهی یافت 


مراقب باش !

اگر او را یافتی آنچنان در نگهداری او کوشا باشی ، که مبادا دو مرتبه او را از دست بدهی !


پس بیا !

تلاش کنیم برای اینکه انسان نباشیـــــــــــــم ...


بیا کاری کنیم غرق در وجود لایتناهی او گردیم ، با او یکی شویم  چرا که من و تو هر کدام تکه هایی از خداییم که آن را گم کرده ایم و هر روز برای یافتن او در حسرتیم